0

برنامه ریزی عصبی کلامی چگونه دسترسی به ذهن ناهشیار را میسر می سازد؟

دستیابی به ذهن ناهشیار

در برنامه ریزی عصبی کلامی یا علم nlp، نیمکره سمت راست نسبت به لحن، بلندی، کوتاهی و جهت صدا حساس است و اینها جملگی جنبه هایی هستند که می توانند به تدریج تغییر کنند. مغز سمت راست به محتوا و مضمون پیام حساس است و به محتوای کلامی آن کاری ندارد. از آنجایی که نیمکره سمت راست اشکال ساده کلام را درک می کند، تلقينها و پیامهایی که مورد تأکید خاص قرار بگیرند به مغز سمت راست می رسند. این پیامها مغز سمت چپ را نادیده می انگارند و

به ندرت به صورت آگاهانه شناسایی می شوند

به طرق مختلف می توان این تأکید را ایجاد کرد. می توانید بخش سخنان خود را با لحن یا حالت متفاوتی بیان کنید. می توان از این روش برای جلب توجه ذهن ناهشیار استفاده نمود. در کتابها از حروف ایرانیک استفاده می کنند. وقتی نویسنده ای می خواهد شما را راضی کند و می خواهد شما مطلبی از صفحات او را بخوانید؛ وقتی می خواهد به جمله خاص توجه دقیق کنید کلمات را با حروف ایرانیک می نویسد.

برای اطلاعات بیشتر

آیا متوجه پیام مطلب شدید؟

به همین شکل می توان کلمات را برای جلب توجه شخص یا اشخاص مخاطب به لحن و آهنگ متفاوت ادا کرد. اریکسون که مدتی از عمر خود را روی صندلی چرخدار گذراند، هنگام صحبت سر خود را به سمتی که دستور صحبت از آن ناحیه صادر می شد می جنباند. برای مثال توجه داشته باشید که برای قرار گرفتن در حالت خلسه مجبور نیستید چشمان خود را ببندید. اریکسون وقتی کلمات نوشته شده با حروف ایرانیک را ادا می کرد سرش را تکان می داد. مشخص کردن کلمات مهم با صدا و حالت اقدامی است که ما همیشه در گفت وگوهای روزانه خود آن را انجام می دهیم.

می توان موضوع را با موسیقی قیاس کرد. سرایندگان آهنگ نتهای مهم خود را به اشکال مختلف بیان می کنند. اگر نتها با هم فاصله داشته باشند، کسی که به موسیقی گوش می دهد ممکن است این را متوجه نشود، اما به هر تقدیر تحت تأثیر این تغییرات آهنگ برای او دلنشین تر می شود. شنونده  مجبور نیست بداند و اصولا هم نمی داند که چه تغییراتی در اجرا شکل گرفته است.

می توانید به همین شکل سؤالات را در جملات بلندتری مطرح کنید. مثلا: «نمی دانم آیا می دانید کدام یک از دستهای شما گرمتر از دیگری است؟ » این جمله خود پیش فرضی به همراه دارد. سؤال مستقیمی نیست اما به هر

صورت سبب می شود که شخص متوجه گرمای دستهای خود بشود.آیا  متوجه شدید که این  چه روش جالبی برای گردآوری اطلاعات است؟ انگاره های جالبی به نام نقل قول وجود دارد. می توانید اگر محتوا را مشخص کنید تقریبا هر جمله ای را بی آنکه از آن خودتان باشد بگویید. ساده ترین کار این است که مطلبی را تعریف کنید که در آن کسی حرفی مطابق میل شما زده باشد.

برای آشنایی با nlp و اناگرام چیست و چه کاربردی دارد؟

به یاد زمانی افتادم که در این زمینه های برنامه ریزی عصبی کلامی  سمینارnlp برگزار کردیم. یکی از شرکت کنندگان بعد از سمینار پیش ما آمد و ما در جریان صحبت از او پرسیدیم که آیا درباره «نقل قول» مطلبی شنیده است؟ او گفت : ”بله. اتفاق جالبی بود. چند هفته پیش در خیابان راه می رفتم، غریبه ای به من نزدیک شد و گفت: آیا به نظر شما این ماجرای نقل قول موضوع جالبی نیست؟”

منفیها در این انگاره قرار می گیرند. منفيها تنها در زبان وجود دارند نه درتجربه و عمل. فرمانهای منفی درست مانند فرامین مثبت عمل می کنند. ذهن ناهشیار کلامهای منفی را پردازش نمی کند و صرفا آنها را نادیده می انگارد.

وقتی پدر، مادر یا آموزگار به کودکی می گویند که کاری را انجام ندهد، در واقع شرایطی فراهم می سازند که کودک حتما آن کار را بکند. به جای اینکه به بند بازی که روی طناب در حال راه رفتن است بگویید: «بپا نیفتی!» به او بگویید: ”مواظب باش!

هرچه را در برابر آن مقاومت کنید پابرجا باقی می ماند زیرا هنوز در کانون توجه شماست. به همین دلیل بهتر است که با مسایل برخورد مثبت داشته باشید.

آخرین مطلبی که در اینجا به آن اشاره می کنیم بدیهی انگاری در گفت وگوست.

اینها سؤالاتی هستند که صرفا به جواب آری یا نه احتیاج دارند او با این حال واکنشی تولید می کنند. مثلا: «آیا می توانی کیسه زباله را بیرون ببری؟»

این جمله در اصل اشاره به توانمندی جسمانی فرد ندارد، بلکه به او  می گوید این کار را بکند. به چند مثال دیگر توجه کنید:

”آیا هنوز در باز است ؟” (در را ببند.)

«آیا میز غذا را چیده ای؟» (میز را بچین)

آموزش ان ال پی در استان اصفهان

این انگاره ها همیشه در مکالمات به کار برده می شوند و ما جملگی نسبت به آن واکنش نشان می دهیم. اگر شما با آنها آشنایی کامل داشته باشید، می توانید برای استفاده از آنها گزینش کنید. از آنجایی که این انگاره ها بسیار عمومیت دارند، جان گریندر و  ریچارد بندلر در سمینارهای nlp  و عمومی رو در روی یکدیگر قرار می گیرند. یکی از آنها مثلا می گوید: «چیزی به نام هیپنوتیزم وجود خارجی ندارد.» و دیگری جواب می دهد: «نه! همه چیز هیپنوتیزم است.» اگر هیپنوتیزم صرفا کلمه دیگری برای برقراری ارتباط مؤثر باشد، در این صورت می توانیم بگوییم که همه ما متخصص در هیپنوتیزم هستیم و پیوسته از حالت خلسه خارج و یا به آن وارد می شویم.

برای آشنایی با هیپنوتیزم اریکسونی

منبع :

برنامه ریزی عصبی- کلامی ان.ال.پی از جوزف اکونور و جان سیمور ترجمه مهدی قراچه داغی