0

وضعیت ترانس یا خلسه در برنامه ریزی عصبی کلامی چیست؟چه کاربردهایی دارد؟

 

 

وضعیت ترانس که در زبان فارسی به آن خلسه می گویند، وضعیتی می باشد که در آن مغز انسان از فرکانس مخصوص که اصطلاحا به آن فرکانس آلفا می گویند برخوردار می گردد.

در چنین فرکانسی نوسانات نسبت به یک وضعیت هوشیار و بیدار آرامتر می باشد و بدین طریق وضعیت بدنی، یک وضعیت آرام است که در این وضعیت تن آرامی و فرکانس نوساناتی آلفا، که در آینده برای شما شرح خواهیم داد که به چه صورت می باشند امکان ارتباط با ضمیر ناخودآگاه را میسر می کند،

همانطور که قبلا هم گفتیم از آنجا که همه انسانها تحت یک برنامه ریزی خاصی که برای خویش ایجاد کرده اند رفتار می کنند گاهی این رفتار خاص در زمان و مكان مناسب نمی باشد و مجبور به تغییر در این برنامه ریزی می شوند.

تغییر در این برنامه ریزی نیازمند ارتباط با ضمیر ناخودآگاه می باشد تا از این طریق توسط ضمیر ناخوداگاه که فرمانده رفتارهای ماست بتوانیم تغییرات لازم را در رفتار ایجاد نماییم.

در وضعیت آلفا یا در وضعیت ترانس این امر به خوبی امکان پذیر می باشد البته ضمیر ناخودآگاه در وضعیت های دیگری هم قابل دسترس است. ولی برای اینکه بتوانیم یک انتقال اطلاعات مفید داشته باشیم و طراحی یک برنامه ریزی را به ضمیر ناخودآگاه انجام دهیم نیازمند آن هستیم که حتما در یک وضعیت مانند وضعیت آلفا این کار را انجام دهیم.

ترانس یا خلسه وضعیتی می باشند که هر کدام از ما انسانها در طول روز بارها در این شرایط قرار می گیریم و از این وضعیت خارج می شویم، نکته مورد نظر در هیپنوتیزم اریکسونی ایجاد این ترانس به صورت دلخواه می باشد و عمیق کردن تا سطح حداقل آلفا تا بتوانیم از این طریق برنامه ریزی لازم را به ضمیر ناخودآگاه سوژه منتقل نماییم، وضعیت ترانس را وضعیت 2+7می نامند.

در وضعیت 7+2 که صحبت از حواس ما انسانها می باشد غالبا لازم است که یکی از حواس ما متوجه درون گردد.  5 حواسی که می دانید شامل بینایی، شنوایی، لامسه، بویایی و چشایی هستند، در این رابطه دو حواس درونی نیز که در واقع احساسات مثبت ما نسبت به یک موضوع یا به عکس احساسات منفی ما نسبت به یک موضوع می باشد مدنظر است.

 

ترانس از آنجایی آغاز می شود که حداقل یکی از حواس ما متوجه درون گردد، در این وضعیت سوژه صحبت هایی را که ما برای او می گوییم نمی شنود و در نتیجه حس شنوایی او غیر فعال می گردد یا اصطلاحا می گوییم به طرف داخل می رود، این وضعیت در فعالیت های  روزمره هم قابل رویت میباشد.

فردی ممکن است به شدت غرق درتماشای فیلم باشد و ما او را صدا بزنیم و صدای ما را نشنود و یا حتی ممکن است به عنوان مثال غذایی در آشپزخانه مشغول سوختن باشد وباز بوی سوختن را فرد مورد نظر ما حس ننماید و گونه های دیگر، که نمایانگر رجوع یکی از حواس ما به درون می باشد و حاکی از آنست که یک وضعیت ترانس ایجاد گشته است.

پس وضعیت ترانس یک پدیده کاملا طبیعی است که هر کدام از ما انسانها ممکن است در طول شبانه روز چندین مرتبه وارد آن شویم و از آن خارج شویم.

این وضعیت به ما کمک می کند که راه های رسیدن به کنترل رفتارهای فردی را باز نماییم و بتوانیم با ابزارهایی که در اختیار داریم یک ارتباط مؤثر و مفید را با ضمیر ناخودآگاه ایجاد نماییم .در وضعیت ترانس یا وضعیت آلفا همانطور که گفتیم نیازمند آن هستیم که فرد در یک تن آرامی هر چه بهتر قرار گرفته باشد زیرا تنش های فیزیکی، عضلانی و … باعث می گردند که نوسانات مغز سریعتر گشته و مغز انسان از آن وضعیت آلفا بیرون بیاید و تمایل به وضعیت هوشیاری نماید که در چنین وضعیتی طبیعتا دسترسی به ضمیر ناخودآگاه به صورت کنترل شده امکان پذیرنمی باشد.

البته می توان با ایجاد شرایط خاص به یکباره یک وضعیت ترانس را در یک فرد خیلی سریع ایجاد نمود به عنوان مثال یادآوری یک خاطره در کودکی باعث می گردد که خیلی سریع نوسانات مغزى ما كند گشته و یک یا چند حواس ما به طرف درون برود و وضعیت آلفا ایجاد  گردد و در نهایت ارتباط با ضمیر ناخوداگاه شکل بگیرد.

بنابراین،وصعیت ترانس ، یک وضعیت کاملا مثبت و شایانی است که می تواند ما را جهت رسیدن به اهداف که همان تغییر در رفتارها می باشد یاری نماید.

بخش مهمی از یک جلسه هیپنوتیزم شناخت علائم ترانس می باشد که عامل باید تشخیص دهد که سوژه وارد ترانسی که مورد نظر ماست، شده یا خیر؟

بنابراین علائمی را می توان در سوژه مشاهده کرد که نشان از قرار گرفتن سوژه در وضعیت ترانس می باشد و شامل موارد زیر است:

1- تن آرامی یا ریلکس شدن :

عمومی عضلات دست ها و پاها بدن و حتی سر، که می تواند در یک وضعیت شل و آرام قرار بگیرند حتی بعضی اوقات مشاهده می گردد که یکی از اعضا کاملا شل و باقی بدن در وضعیت معمولی قرار دارد.

2- گاه حرکات بسیار ریز عضلانی حس می شود: 

و گاه سوژه احساس سرما می کند و باید بتوانیم با سیستم کالیبراسیون که در مباحث بعدی به آن خواهیم پرداخت تشخیص دهیم که سوژه دچار سرما خوردگی شده است یا خیر؟ البته بهتر است در طی جلسات حتما پتو یا ملحفه ای در دست داشته باشیم تا در مواقع خاص سوژه را با آن بپوشانیم، زیرا با تن آرامی عمیق حرکت گردش خون به کندی انجام می گیرد و بنابراین احساس سرما در سوژه شکل می گیرد.

3- تغییر در سیستم تنفسی: 

به صورتی که معمولا در وضعیت ترانس تنفس عمیق تر و آرام تر صورت می گیرد.

4- تغيير در چهره :

به صورتی که در وضعیت ترانس چهره کمی گرفته تر می شود و صورت منقبض می گردد در این وضعیت سوژه می تواند حرف بزند و بشنود، مگر اینکه عامل بخواهد این کار انجام نشود که این بخش توسط دستوری که از طرف عامل داده شده در زمان مناسب می تواند برنامه ریزی گردد.

5- تغییر در رنگ پوست صورت:

که می تواند به رنگ روشن تر و گاهی در بعضی از قسمت های پوست صورت رنگ تیره و در قسمت دیگر رنگ روشنتر پدیدار گردد.

6- چنانچه سوژه با چشمان باز به ترانس رفته باشد نگاه وی معمولا گنگ و مبهوت می گردد:

زیرا ما در هیپنوتیزم اریکسونی قادر هستیم سوژه را حتی با چشمان باز به ترانس هدایت کنیم و حتی می توان شرایط را طوری برنامه ریزی کرد بی آنکه فرد بخواهد وارد ترانس عمیق بگردد یا اصطلاحا (به خواب رفته باشد).

7- گاهی اوقات پلک ها مرتبا به هم می خورد:

و ضربان خاصی را دارا هستند گاه حس می شود چشم ها زیر پلک ها حرکت می کند.

8- تغییر در بزاق دهان گاه بیشتر می شود:

و گاهی کاملا خشک می شود علائمی را باز از طریق کالیبراسیون می توان در سوژه مشاهده کرد که نشان از داشتن بزاق دهان بیش از اندازه است و یا به عکس خشکی دهان را نشان می دهد.

9- ممکن است لب پایینی سوژه کمی باد کرده :

باشد علایم بالا البته به صورت صد درصد مشاهده نمی شود گاهی می توان قسمتی از این علایم را در یک سوژه دید و یا ممکن است هیچ کدام از این علایم در سوژه دیده نشود و سوژه در یک وضعیت ترانس قرار بگیرد.

بنابراین هوشیاری عامل، نقش بسیار مهمی را در پیشبرد یک جلسه بسیار مؤثر در هیپنوتیزم اریکسونی دارا می باشد.

گاه انسان ها به همان تصویر ذهنی خود مراجعه می کنند مثلا فردی فکر می کند باقرار گرفتن در ترانس به خوابی عمیق فرو می رود و حتی خرخر می کند.

اینچنین حالتی را در یک جلسه برنامه ریزی ( هیپنوتیزم ) انجام خواهد داد، گاه سوژه احساس می کند بدن وی خشک شده که این حالت هم می تواند در سوژه ایجاد گردد. بنابراین همانطور که گفته شد با هوشیاری و مشاهده دقیق باید با سوژه ارتباط برقرار کرد و یا او را در جهت رسیدن به یک ترانس مناسب برای یک برنامه ریزی هدایت کرد.

بنده شخصا مراجعه کننده هایی داشته ام که فقط با شنیدن صدای من به یک فرد هیپنوتیزر تبدیل می شدند، طوری که احساس راحتی را در حالت ترانس داشته باشد و همانطور که در کتاب به صورت مکرر یاد می کنیم مسیر را سوژه تعیین می کند و ما نباید به هیچ عنوان سوژه را به سویی هدایت کنیم که منظور و هدف ما است و دچار تحمیل گرایی نسبت به سوژه بگردیم.

در قسمت 4 که مربوط به انقباض در چهره سوژه بود باید توجه داشته باشیم که انقباض صورت به دلیل عکس العمل سوژه از نظر کالیبراسیون است که در حالت ترانس ایجاد شده و به دلیل داشتن یک ذهنیت خاص می تواند متفاوت باشد، یعنی ممکن است ما چهره سوژه را مشاهده کنیم که انقباض هایی در صورت او وجود دارد که می تواند مثبت یا منفی باشد که این علائم را به صورت عکس العملی در صورت او که به حالت انقباض بروز می کند شاهد هستیم.

یک برنامه ریز اریکسونی باید بتواند با ظرافتی خاص سوژه را از هر بعدی در نظر داشته باشد و بتواند او را در جهت مسیری که برنامه ریزی و ایجاد تغییر مورد نظر می باشد راهنمایی کند.

منبع :کتاب هیپنوتیزم اریکسونی از دکتر کوروش معدلی

برای دانلود pdfچیستnlp