0

کتاب روانکاوی میلتون اریکسون در رویکرد ان.ال.پی

کتاب روانکاوی میلتون اریکسون در رویکرد ان.ال.پی NLP

 

در این مقاله قصد داریم به معرفی  کتاب روانکاوی میلتون اریکسون در رویکرد ان.ال.پی NLP با تالیف : میثم سوار دلاور و حمیده زادانی فرد از انتشارات : نشر دانژه بپردازیم.

در ادامه بخش هایی از کتاب روانکاوی میلتون اریکسون در رویکرد ان.ال.پی NLP را با هم مطالعه می کنیم.

کتاب حاضر ترکیبی منحصر به فرد از دو رویکرد شناخت گرایی روانکاوی است که طبق آن می توان با استفاده از تغییر شناخت واره های ناخود آگاه، تغییراتی را در حوزه ذهن خود آگاه پدید آورد. این کتاب با ترکیب مفاهیم و دیدگاه های میلتون اریکسون، فروید و آلبرت اليس از زبان و قرار دادن آنها در چارچوب علم nlp ،هنر و مهارت درمان را بهبود می بخشد و باعث تغییر زیرساخت های روانی، با دقت و پایداری بیشتری می شود. امید است این کتاب مورد استقبال روان پزشکان، روانکاوان، روان شناسان و دیگر درمانگران و دانشجویان عزیز رشته های مرتبط قرار گیرد.

برای آشنایی بیشتر با هیپنوتیزم اریکسونی

روانکاوی و زبان

با توجه به اشاره دکتر جو ونور به عملکرد میلتون اریکسون که در مقدمه این کتاب آمده است، منطقی به نظر می رسد که بتوانیم برای درک بهتر رویکرد میلتون اریکسون و استفاده خاص وی از عامل زبان به عنوان یک روانپزشک مقدمه ای بر رویکرد فروید به روان یعنی روانکاوی و ارتباط آن با عامل زبان داشته باشیم.

از این رهگذر می توان به نوع بیش عمیقی که میلتون اریکسون نسبت به تأثیر زبان پر عملکرد تفکر ناخودآگاه داشت دست بافت و با آگاهی بیشتری از روش او استفاده کرد. از طرفی مدل روانکاوی کلاسیک ذهن، بر پایه انرژی قرار دارد. در این مدل فروید توضیح می دهد که نیروهای ناخوداگاه چگونه ابزار می شوند، تغییر شکل می یابند یا سرکوب می گردند که در نتیجه آن رفتارهای روزانه و آسیب شناسی روانی حاصل می شود.

بنابر این حوادث دوران رشد و پویایی دنیای شخص به نحوی معین اثر می گذارند. در جریان روانکاوی نسبت به این پویایی هایش حاصل می شود و بیمار فرصت می یابد که آنها را در دنیای درونی خویش یکپارچه سازد (فروید ۱۹۲۳). در اینجا نیز پیوستگی میان روانکاوی و علوم شاحثی که علم nlp در زمره آنها فرار دارد قابل مشاهده است.

برای مثال فروید با تقسیم ذهن به ساختارهای مختلف، روش شناختی را به کار گرفت و در نتیجه فرضیه ای را ارائه نمود که توضیح می دهد چگونه ساختارهای مزبور به پردازش هيجان ها و نمادها می پردارد. کارهای بعدی وی، جنبه شناختی بیشتری دارد؛ برای مثال او اضطراب را نه به عنوان انرژی بلکه در نقش یک

 

هشدار مطرح می سازد که مسلما در حوضه شناخت و آگاهی هشیارانه قرار دارد. در این بخش از کتاب به طرح ساده شده نظریه روانکاوی و ارتباط آن با علم nlp برد بتوان از طریق این “راه کم گذر” نوع بینش پایه ای میلتون اریکسون به عنوان یک روانپزشک به  روان درمانی و کاربرد زبان در آن را دریافت.

 

 

زیگموند فرويد (۱۸۶۶–۱۹۳۹) از نظر بسیاری از روانشناسان یکی از تأثیرگذارترین متفکرین قرن بیستم می باشد. نظریه های او در مورد تمایلات ناهشیار در تفکر ناخوآگاه که در بستر و عمق رفتارهای انسان قرار دارد، درک عمده کنونی رویکرد روانکاوی ذهن را شکل می دهد. روش هایی که وی برای روند تحلیل های روانی در رویکرد خود ارائه داده است نه تنها اساس روان درمانی مدرن را شکل می دهد، بلکه برای توضیح رفتارهای اجتماعی، اثرهای هنری، مذهبی و گسترش تمدن ها نیز کاربرد دارند(دیلتز ۲۰۰۰). از بسیاری جهات، نظریه های فروید دلیل تغییر روانشناسی از یک کنجکاوی آزمایشگاهی به یک علم nlp کاربردی می باشد.

فروید در آغاز کار خود به عنوان یک عصب شناس، خود را مجذوب پدیده روان تنی یافت. یعنی حوزه شکل گیری علائمی که در آن ذهن و جسم انسان با یکدیگر تداخل دارند و بر کار یکدیگر اثر می گذارند. (یکی از پیش فرض های nlp ) .کارهای اولیه فروید شامل بررسی کاربردهای پزشکی هیپنوتیزم و علائم مربوط به حمله های هیستریایی می باشد. فروید که زیر نظر پروئر کار می کرد، در اوائل برای احیاء خاطرات سرکوب شده بیمارانش از هیپنوتیزم استفاده کرد.

وی متوجه شد که تحت تأثیر هیپنوتیزم ، اتفاقات تروماتیک مجددا تجربه می شوند، فرایندی که به abreaction مشهور است. بعد فروید روش تداعی آزاد را جانشین هیپنوتیزم کرد( كابلان، ۱۳۸۶). با اینکه فروید بعده روش های خود را به درمان علائم آشکارتر عصبی اختصاص داد و نقطه عطف کار او در رابطه با معانی خواب ها بود، اما کار با هیپنوتیزم و اختلال های بود که با به نظريه های کاربردی و روش های تحلیلی وی را شکل داد.

هرچند فروید همانند تمامی دانشمندان کارآمد در بند روش های قبلی خود نماند و رویکرد خود به مطالعه روان را پایه گذاری کرد و آن را روانکاوی نامید.